حیف خانواده نشسته بود

متن مرتبط با «خوبی» در سایت حیف خانواده نشسته بود نوشته شده است

خوبی های دیروز

  • دیروز انقد عصبی بودم این قسمت از روز رو ننوشتم چون دوست داشتم با اعصاب آروم بنویسم! 1. زنگ جانوری قرار بود درس جواب بدیم و من از استرسش حتی میخواستم نرم اما رفتم و خب میدونین چی شد؟ استاد برخلاف همیشه نرفت پایین و منم که کلی سوال داشتم سوالاتمو پرسیدم و بعدش دو سه تا از بچه هام اومدن رفع اشکال کردن بعد استاد گفت مثل اینکه همگی حسابی آماده این پس من داوطلبی سوال میکنم سوال رو میگم هر کس دوست داشت جواب بده (از کلاس قبلی با زور پرسیده بود ! هیچکدومم نخونده بودن) بعد پرسشش گفت واقعا کلاس شما من رو به وجد میاره کلاس قبلی خیلی بی حالن و تازه دعوا میکنن اینا چیه؟ یهو سارا از ته کلاس گفت وا اینا که جذابن ! کسی که براش اینا جذاب نیست که نباید می اومد این رشته و استاد کلی خوشحالش شد بعد دیگه یکم از ای, ...ادامه مطلب

  • خوبی بدی دیدین حلال کنین!

  • ما باید 8 تبریز باشیم و الان ساعت 3:20 دقیقه است تازه داریم از پارکینگ میایم بیرون این یعنی تا تبریز تمام مسیر بالای 150 تا سرعت بری شکرش که ترسو باهامون نیست و من و بابامیم ^____^,خوبی,دیدین,حلال,کنین ...ادامه مطلب

  • مامان خوبی دارم^__^

  • صورتم مثل هلو قد و بالام کوتاهه چشم و ابروم سیاهه مامان خوبی دارم میشینه توی خونه می دوزه دونه دونه می پوشم خوشگل می شم  مثل دسته گل می شم. میدونم میدونم تعجب کردین چی شده ^__^ چیزی نشده دخترم تو عالم ذر نشسته شعر میخونه :))  دیدم زندگی خیلی کسل شده هر کار میکنم میگن پااات ای کوفته تبریزی و پات :| ر, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها