حیف خانواده نشسته بود

متن مرتبط با «واقعی» در سایت حیف خانواده نشسته بود نوشته شده است

عشق های افسانه ای ولی واقعی

  • امروز مهمان داشتیم چه مهمانی ! البته چند روزی هست مهمان داریم اما این فرد کجا و بقیه مهمان ها کجا؟ خدا به این یک نفر سلامت بده بقیه مهمان های نسبتا محترم تا بشدت نا محترم مان به درک واصل کنه لطفا خصوصا اگه تا پنجشنبه تشریف نبرن! به خصوص تر اگه نرفتن این موجودات باعث دعوا بین من و یکی بشه!  من هر وقت پدربزرگ و مادربزرگم از قدیم ها میگفتن بشدت دلم میخواست یک روزی روزگاری من هم چیزهایی که تجربه کردن تجربه کنم و بعد کنار شخصی که باهاش همه اون اتفاقات قند و عسل رو تجربه کردم پیر شم و پیری مدل پیری مادام موسیو رو تجربه کنم از اون بیشتر دوست داشتم عاشق مردی شم که بعضی ظرافت های پدربزرگم توی گفتار رو داشته باشه فعلا که قسمت من نشده و نمیدونم بشه یا نه ولی جدیدا بیشتر دارم ناامید میشم ! چرا؟ چون هر عشق افسانه ای واقعی ای که دیدم مال زمان شاه بوده زمان وقوعش!  مثل عشق همین مهمان جان ما که قصه ی کاملش رو امروز شنیدم و یک نتیجه ای گرفتم! تمام دخترهای فامیل ما که البته الان غالبا شدن مادربزرگ های مرحومه ی مغفوره عجب قرتی هایی بودن بعد به ما که رسید میگفتن سنگین باش جلف نباش لاک جیغ نزن فلان نکن هــــی روزگار  حالا شاید یک روزی بعد از گرفتن اجازه داستان عاشقی مهمان جان و عمو شکلاتی عزیزم رو مفصل نوشتم بخونین ببینید که عشق و عاشقی واقعی چیه! تازگی ها دو نفر دارن وب می نویسن و هم دیگه رو هم دوست د, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها