حیف خانواده نشسته بود

متن مرتبط با «نزدیک» در سایت حیف خانواده نشسته بود نوشته شده است

داریم به غیب شدنم نزدیک میشیم :)

  • خب گفته بودم از اول مهر میخوام کمرنگ شم چه اینجا چه تلگرام و اینستاگرام و... بهتون پر سیمرغ میدم و میرم پر سیمرغ رو به اونایی که خواستن دادم  خاله بزرگه ی بابا فوت شده امشب میریم تبریز فردا شب برمیگردیم دوست داشتم بمونیم ولی نمیشه بخاطر ثبت نام دانشگاه من  ولی بشدت دوست داشتم بمونم و دیداری با دوستای تبریزیم تازه کنم  خدا بیامرزه این خاله بابامو همیشه باعث شادی من شده حتی فوتش! درسته دوستش داشتم و,داریم,شدنم,نزدیک,میشیم ...ادامه مطلب

  • نزدیک بود پام بشکنه مجددا

  • خیلی ولو نشسته بودم و داشتم راننده های دیگه رو دید میزدم! یهو یه پراید سفید از کنارمون رد شد راننده اش یه خانوم بود که خیلی ژست لاتی گرفته بود توجهم جلب شد به بابام گفتم بابا اون خانوم چه باحاله چون بابا ندیده بود گاز داد ببینه یهو یکی پیچید جلومون زد رو ترمز :| منم چون خیلی ولو بودم پام رو داشبورد بود با ضرب خورد به شیشه :/ ساق پام کم درد میکرد دوبل شد...,نزدیک,بشکنه,مجددا ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها