دختر همسایه شبای تابستون!

ساخت وبلاگ
یه همسایه داریم که بسیار ازشون بدم میاد! با این حال آقای همسایه و دخترش تقریبا نصف تابستون خونه ما بودن!
بعد من خیلی بدم میاد شب یکی تو اتاقم بخوابه! چون عادت دارم شبا موسیقی گوش بدم و خب معمولا هر کسی میاد و شب میخواد تو اتاق من بخوابه توقع داره قطعش کنم منم با هدفون و هندزفری خوابم نمیبره بدون آهنگ هم خوابم نمیبره نتیجه اینکه هی باید زل بزنم به سقف
حالا شما به این فضول بودنم اضافه کنید و فکر کنید هی اونی که مزاحم شده مرتب بپرسه با کی چت میکنی؟ و مجبور باشی سکوت کنی و نزنی منفجرش کنی چون بچه است و میگن اگه جلو بچه زبون درازی کنی بزرگ شه گستاخ میشه!... بعدشم مادر پدرش نمیان بگن تقصیر ما بود ما بد بودیم بچه مون فراری بود از خونه و بهشم یاد نداده بودیم فضول نباشه گستاخ شدنش میفته گردن تو! مجبوری بگی دوستم هی بگه پسره؟ تو بمونی چی بگی؟ بگی بله شر میشه بگی نه دروغ میشه
سر همین مسائل جدیدا به رفیق جان گاهی میگم بابا هم شوخی و خنده است هم وقتی میگه با کی چت میکنی میگم با بابا! و چون واقعا من با پدرم هم زیاد چت میکنم! چون نمیشه باهاش رو در رو حرف زد! باورش میشه و میخوابه امیدوارم خدا منو ببخش و بیامرزه از دست این فضول هم نجات بده
حالا این که شب نمیخوابه هیچی تا چشم باز میکنه میگه بریم پارک؟ بریم سینما؟ بریم کافی شاپ؟ بریم خرید؟ اوایل میگفتم باشه ولی دیدم نخیر ایشون اصلا دست از تفریح نمیخواد بکشه! منم پرستار بچه نیستم که علاف این یه الف بچه شم! چون نمیخواستم شخصیتش رو خرد کنم از یه جایی به بعد وقتی میگفت بریم میگفتم به شرطی که قبلش فلان کار رو بکنی مثلا الان دو هفته است قراره جدول ضرب شش رو حفظ کنه ببرمش سینما!
حالا با تمام این نق نق کردنام از وقتی این طولانی مدت پیشم بوده دلم پر زده خواهر کوچولو داشته باشم! ولی بابا نمیاد دست این خانومه رو بگیره بیاره سر خونه زندگیش که! هی من باید حسرت بکشم میترسم آخر بابام بذاره بعد بچه دار شدن خودم بچه دار شه! بچه ام از خاله و داییش بزرگتر بشه! تصورشم مسخره است یکمی! 
حیف خانواده نشسته بود...
ما را در سایت حیف خانواده نشسته بود دنبال می کنید

برچسب : همسایه,تابستون, نویسنده : cmaahomaahi7 بازدید : 75 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 2:43